کاپل شيطاني در کوچه پس کوچه هاي مازندران



روزي از کيري ترين روز هاي گرم بهار دختري در درون روستاهاي ميانرود از خاک برخواست او که خود را عسل و خوشگل ميديد ناموس ديکتاتوري را جا به جا کرده بود او سال هاي زيادي در تنهايي و افسردگي بود .


حتما اسم پدوفيلي به گوشتان خورده !!! بعله حتما فکر ميکنيد او پدوفيليست ولي خير دوست پسر جذاب او وقتي او همچنان بچه بود مخ اورا ميزند 


پسر که آنقدر جذاب است که گلي کشتارفر توانايي ايستادگي‌ برابر ضربات داغ پسر را ندارد در کوچه هاي ساري تشش زبانه مي‌کشد از ميان لباس هايش و پسرک را ناخواسده اغفال ميکند ، متاسفانه پسر به بچه علاقه زيادي دارد و با خريدن سک سک اورا به متقاعد کرد ، داستان از اينجا گرم ميشه . 


گلي کشتارفر زبانه هاي خود را بر تن پسرک ميکشد پسرک نادان ناغافل تن ميدهد و وقتي گلي شلوارش را پايين مي‌کشد همه چيز داغ ميشود پسرک آرام آرام به لاي پاي گلي نزديک ميشود و زبانش را ميکشد و ميکشد و جيغ داد به آسمان ميرود ، کير گلي بسيار داغ شده بود و پسر تن به داد 


چيه فکر کردين کلي دختره؟ کيرمو بخورين ، کير داره قد دماغ باباتون


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


مطالب اینترنتی وبلاگ رسمی مدیر وبگاه عالی نیوز Asan_marketing مطالب اینترنتی دنیای نرم افزار کاربردی lovesazeafzar دفتر اسناد رسمی 229 تبریز برای روح بلند میرزا جواد آقا تهرانی ره دانلود سرای دانشجویی Bobby's info
دزدگ